زمانی یک دوست داشتم که از من به عنوان خدا استفاده می کرد.( خدای قسمت ساز! خدای قادر متعال مثلن!) هفته ای سه بار اس ام اس می داد که فال بگیرم براش. معتقد بود دست من برای فال خوبه و واقعن براساس نتیجه ی صحبت های عاقااامون حافظ تصمیم می گرفت. من چون به اساس فال بی اعتقاد بودم نمی تونستم سنگینی بار فرشته ی پبامک رسان حضرت بودن رو به دوش بکشم به خاطر همین پیغام ها رو تحربف می کردم. نه البته به طور کامل ولی خب بین 2-3 صفحه ی قبل و بعدش اون حَسَنه تره رو براش می فرستادم اون هم راضی و به به کنان ارتباط دو مسئله رو کشف و از من به کماال تشکر می کرد. بعد از یک مدتی از خدایی خسته شدم و گفتمش که دیگه این کارو نمی کنم وشرمنده.
.
.
الان پشیمونم چرا ارتباطم رو باهاش قطع کردم! این و باقی ارتباطات ناقص الوجودم. خیلی زیاد داشتم موارد مشابه.. اگه بودند.. اگه همشون مونده بودند گذشته از تاثیرات شناختیً تعدیلیشون کمییت ساز بودند برای مواقع اووِر دوز از عزیزترها. محض تنوع.
سلام دوست من وب زیبایی دارید
به منم سر بزنید خوشحال میشم
پوووفف ف