این روز ها خیلی زشتم. چشم های ریز کم حال که لای ورم دائمی زیر و بالاشون -که می تونه به منزله ی متکا باشه- قصد خواب کردن انگار. مو های نیمه وز پف دار و ابروهای دراز تمیز نکرده. مانتو و مقنعه ای که آخرین لحظه اتو می شن که با باقی ظاهرم جمع نشن و من انگشت نما نشم. و دگمه ی آخر تمام مانتو هام که یا از اول نبودند یا الان نیستند و با نسیمی شاشگاه و کمربند و پایین تی شرتم می شه مفعول خیرگی مللت. و یک عالمه جوش روی پیشانیم. زشتم این روز ها و مهم نیست برام.
این روزا تخمکم نداری تازه :))))
فقدان اونایی که ندارم به اونایی که دارم. و همش بخوره تو سر تو! چرا اِنقد کیف می کنی عَ این قضیه؟!