تصور کن من برا فوق برم اهواز. به ناچار. با اون آب و هوای ریدمان و تنهاییِ مطلقش. بعد تصور کن یک هو ببینتم. که اون باید ببینتم چون من قیافشو یادم نمیاد. بعد اوقات خوشی سپر بشه و ببوسمش. بعد دلش تنگ بشه و باز ببینمش. تصور کن منو که دلتنگ نرسیدن به مدینه ی فاضله ی مقرره، تهرانم! و اون در بند دائم اهواز. تصور کن که دلبندش بشم و اون هم دلبسته ی من. بعد بچرخوندم توی شهر با آدما آشنام کنه تا پاگیر شم و نشم. بعد خیال کن که ازش بخوام ببرتم سفر. ببرتم تهران. دل گیر و لرزان قبول کنه و بریم. بعد فکرشو بکن که بزنیم کنار و وسطای راه بین بلندی چمنا سکس کنیم ( لعنتی خواستم رمانتیک بنویسم به متن آره ولی به ما نمیاد ) بعد بریم و برسیم و اون بی تاب تر شه و من بی قرار تر. من برای شهر و اون برای من. بعد از تبادلات و دیدار ها اون بی خبر برگرده و قهر کنه به اصطلاح با این محتوا که خیلی می خوایش انگار! بمون خب! زنگ بزنم. دعوا کنیم و من برگردم. قهر بمونیم تا چند روز که مثلن برسه به آخر ماه و من هم اون موقع خانم شده باشمو تاریخ پریودیمو بدونم. و خلاصه دینگ! من حاملم!
حالا پرسش اینجاست! نگهش دارم به نظرتون؟؟ ازدواج کنم با اون پسرک که می خوادم؟ یا بندازمش، ببوسمش خداحافظی وار و بپیچم بیام تهران باز بخونم برا فوق؟
پ.ن.. اگه بمونم با موسیقی متن dandelion ماساکی کیشیبه می مونم. که خیلی مثبت و قشنگه ولی نمی شه به عنوان موسیقی متن زندگی داشتش. یعنی بعد از دو بار گوش دادن شیرینیش دلت رو می زنه. لذا یحتمل نمونم .موسیقی متنش رو بعدن پیدا می کنیم.
پ.ندو.. این احتمالن تا حدی الهام گرفته شده از زندگی مهزاد میم ه.
:)))) من الان دیدمش!دتس ریلی کول!
:))
امیدوارم همیشه شاد باشین و سلامت
ممنون
89186
اووووم...بیا تهران بخون برای فوق!!
اوهوم .. این محتمل تره.