ی دفترم دارم که توش دروغ هایی که گفتمو می نویسم. محتوا، هدف و مخاطب. هدفو البته خالی می ذارم. هدف همیشه یه چیزه. تسهیل تداوم روابط. برای مخاطب. برای من رابطه ها با دروغ کمرنگ و کمرنگ و کمرنگ تر می شن. اصن یکی از دلایل تنهاییه. بعد یک وقت هایی کلافه ی تنهای خوشرنگوار گرفتار پرسش های مخاطب از کوره در می رم که اصن می دونی چیه؟ و در ادامه اعتراف می کنم. کلافگی هامو می پاشم روی سطح و گه می زنم به تصورات خوشرنگ مخاطب. بعدش دفترو در میارم و ی موردو خط می زنم.
جدا همچین دفترچه ای داری؟
خیلی خفنه ها
:-؟
نه هنوز ولی لازم دارم. زندگی داره پیچیده می شه. قبلن از یه آدم استفاده می کردم به عنوان دفترچه. بود و نبود و بهش می گفتم. بعد دیدم اشکال این کار اینه که بعد از یه مدتی باید اون آدمو بندازم دور. بی احترامیه اصن به آدما همه چیزو بهشون گفتن.. مث اینه که لخت شی جلوش برینی مثلن. بده خلاصه. در نتیجه باید یه دفترچه بخرم. از اولش دروغامو می نویسم از آخرشم ی کار دیگه می کنم :)