لا لینه آ

عمو شلبی می گفت لالایی ها افسانه ها دروغ ها (وب مرده)

لا لینه آ

عمو شلبی می گفت لالایی ها افسانه ها دروغ ها (وب مرده)

:))))

ur one of the worst that u could be!

دنده ی یاسی.

قبل تر ها دنده ی یاسی خیلی بیشتر اتفاق می افتاد این روزها کمتر شده. شکر!

قبل تر ها خیلی هارش تر اتفاق می افتاد الان ها لایت تر شده. شکر!

قبل تر ها انقدر مجنون می شدم که اگر در این دنده بودم و کسی کنارم می نشست چشم هاش گرد می شد حرفش می خشکید کم می نشست و تا مدتی دور و برم پیداش نمی شد. گرگینه دیده باشه انگار. خودم که عمرن همراه صدا نمی کردم برای این حالم. صدا کردم امروز. خوب هم گذشت. چشم هاش سرجاش بود وقتی که می رفت. و فقط به خاطر خواص همراه نبود من هم عاقل تر شدم!

مجبورم درس رو حذف کنم.

نامش نهادیم که اجرش دهیم یا فلان.

با شروع امتحانات خلاف عهدی که بستیم می زنیم به دنده ی یاسی. در دنده ی یاسی همه چیز فقط هی بدتر می شه. 

حتی حال ندارم برم شاخه ی گلی برای امیلی بخونم.

به نظرتون چیزی که در دو هفته ی آینده به گاه می دم رو از کی می ساختم؟

نه ولی این باید جمله ی آخر باشه!

در دنده ی یاسی همه چیز فقط  هی بدتر می شه.

چشم. ببخشید.

هنوز نسل پدر هایی که فریاد می کشن بگو چشم! جواب این چشمه منقرض نشده. منطق چشم بی دلیل هم مشخص نشده. چشم. گه خوردم. شما درست می گی. من قبولت دارم. دوستت دارم. ما خوشبختیم. این ها همه نیست و بابا انتخاب می کنه بدوندشون.

استاد می گفت انگیزه نداری!

رفتم پیش استاد. با هم دو تایی نشستیم برای درس خوندن من انگیزه پیدا کردیم. اون به سختی و من در ادامه به راحتی. :). بورس بگیرم برم. فوق قبول شم. مریض رو بتونم خوب کنم. حسم بهتر شه. خیالم راحت تر. درسامو خونده باشم کارای دیگه بکنم. بفهمم رشته چیه. بتونم توضیح بدم رشته چیه. بتونم با لیسانسم کار کنم. نخوام باز برم سراغ وطن. به این باور برسم که مشکلات زندگی حل می شن. دوره ی امتحانات و دوره ی بعدش به فاز مرگ نیفتم.. :)))))