لا لینه آ

عمو شلبی می گفت لالایی ها افسانه ها دروغ ها (وب مرده)

لا لینه آ

عمو شلبی می گفت لالایی ها افسانه ها دروغ ها (وب مرده)

آی سسسو وانا کیس هیم.

دچار رفلکس دفاعی خیال بافی عاشقانه ی دوره ی امتحانات درمورد یکی از پسرهای اطرافم شدم. یعنی این مقداری که این امتحانات در سِ هفته به من آسیب وارد کرد من بعدن به عنوان درمانگر در تمام عمر حرفه ایم نخواهم تونست از تن مللت ترمیم کنم. :|

پ.ن.. کونِسسسگ/

نظرات 3 + ارسال نظر
امیرحسین شنبه 18 اردیبهشت 1395 ساعت 19:38

جواب یاسی به مهزاد این قدر غریب بود که از خود پست جذاب تر بود :))

:)))
غم ناک بود خیلی.

مهزاد جمعه 17 اردیبهشت 1395 ساعت 20:30

ها.کلا عادتته.

:))) ... :| آیم سو عه شیمد.. دیشب ولم کرد و بعد من فهمیدم حاملم و اون همچنان ول داد من رو. رفته بود سراغ یکی دیگه. ( من خوب درس نخونده بودم! ) بعد من.. یک زن تنهای درس نخونده بدون جیغ کشیدن مصیبتی که بهم رفته در حالی که کللن احتمال بارداریم زیاد نیست و خیلی بچه دوس دارم و ریسنتلی عشق زندگیم ولم کرده خودم تنها رفتم که بندازمش. و بعد متوجه شدم این واکنش از من کاملن غیرممکنه و من اگه عرضه داشتم درسمو می خوندم.. :((( و بعد این رید به حالم.. و ازون لحظه من ترکش کردم. ولی در کل بده که در خودم نمی بینم کللن برم بچمو تو همچی موقعیتی بندازم. کاش بزرگ شم ی ذره. اینا..

مهزاد جمعه 17 اردیبهشت 1395 ساعت 17:33

کی هست حالا جنده هه؟

نمی شناسی! یادته ترم قبلم همی طو شد؟!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد