حدیث دوست داشتنش مریضه. مثل دوست داشتن من که مریضه.. قهره. و نمی دونه چرا. حتی قهر هم نیست! نمی دونه چشه. فقط می دونه دیگه دوستم نداره. می گه هر وقت دوباره دوستم داشت بهم می گه.
چند روز بعد:
حدیث اعلام کرد که من سر کلاس زدم زیر چونش و صدای سیلی داده و ازین جهت که به نظر سیلی می رسیده پس سیلی بوده! هار به قول امیر! :| به قول عُموم! هر چه می گمش خب بیا بزن جلو همه روشن شی! قبول نمی کنه بعد باز هر چه می گمش محدوده ی زیر چونه گردن محدوده ی ابراز عشق منه باز قبول نمی کنه. هار به قول امیر ! :| به قول عُموم!
از منطقه مورد عشق بازیت راضی ام ^.^
چه خوشگله که اسم آدما رو که صدا می کنی پیداشون می شه! :))
:)))یه مشت مریض جمع شدین دور هم!