خیلی قشنگم الان. روی تمام تنم حتی یک نخ مو هم نیست. برهنه کف حمام زیر دوش دراز می کشم. چشمامو می بندم. نفس نمی کشم تا بیای. بیای تا نفس بکشم. سنگین تر. بیشتر.
نماز که خوند با چادر سرِ همش که مثل پری های دریایی بی دست و پاش می کرد بی دست و پا خم شد روی پهلو ، تا روی زمین که بخوابه. تخت رو نمی خواست. از نفوذ تخت. از نفوذ تخت اینکه خلاف آنچه که به نظر میاد تخت تراکم عضو بیشتری داره تا زمین. پس نفوذپذیری تخت نسبت به یاسمین کمتره تا زمین. یاسمین ولو شد روی زمین. با فشار عکس العملی که از زمین دریافت می شه می شه فهمید که محتمل تره نیست شدن در زمین. که نفوذ کنه درش. نیست شه.
پاهاش لخت و مومی و عرق کرده به هم چسبیده بودند. زیر لایه های پتو. مثل مارها جفت گیری که می کنن. معلوم نبود کدوم یکی می خواد در اون یکی نفوذ کنه. نیست شه..